فراموشی

ساخت وبلاگ
گل می رود از بستان بلبل ز چه خاموشی
وقت است که دل زین غم بخراشی و بخروشی


ای مرغ بنال ای مرغ آمد گه نالیدن 
گل می سپرد ما را دیگر به فراموشی


آه ای دل ناخرسند در حسرت یک لبخند 
خون جگرم تا چند می نوشی و می نوشی


می سوزم و می خندم ، خشنودم و خرسندم 
تا سوختم چون شمع می خواهی و می کوشی


تو آبی و من آتش وصل تو نمی خواهم 
این سوختنم خوش تر از سردی و خاموشی


هوشنگ ابتهاج  

Image result for ‫رفت‬‎
رد پای شعر...
ما را در سایت رد پای شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8radepayeshaar9 بازدید : 189 تاريخ : جمعه 13 اسفند 1395 ساعت: 22:22