بیرون بیا امشب

ساخت وبلاگ
از خانه بیرون می‌زنم ، اما کجا امشب ؟
شاید تو می‌خواهی مرا در کوچه‌ها امشب

پشت ستون سایه‌ها ، روی درخت شب
می‌جویم اما نیستی در هیچ جا امشب

می‌دانم آری نیستی ، اما نمی‌دانم
بیهوده می‌گردم بدنبالت چرا امشب ؟

هرشب تو را بی‌جستجو می‌یافتم اما
نگذاشت بی‌خوابی بدست آرم تو را امشب

ها ... سایه‌ای دیدم ، شبیهت نیست ، اما حیف
ایکاش می‌دیدم به چشمانم خطا امشب

هرشب صدای پای تو می‌آمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمی‌آید صدا امشب

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ، ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه‌ها را ، یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

طاقت نمی‌آرم ، تو که می‌دانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم ، بی تو ، تا امشب

ای ماجرای شعر و شب‌های جنونم
آخر چگونه سرکنم بی‌ماجرا امشب

محمد علی بهمنی

رد پای شعر...
ما را در سایت رد پای شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8radepayeshaar9 بازدید : 201 تاريخ : يکشنبه 25 تير 1396 ساعت: 21:24