ای خوشا آمدن از. سنگ برون
سر خود را به سر سنگ زدن
گر بود دشت گذشتن هموار
ور بوده درخ سرازیر شدن
ای خوشا زیر و زبرها دیدین
راه پر بیم و بلا پیمودن
روز و شب رفتن و رفتن شب و روز
جلوه گاه ابدیت بودن
عمر « من » اما چون مردابی ست
راکد و ساکت و آرام و خموش
نه در او نعره زند مجو و شتاب
نه از او شعله کشد خشم و خروش
(0 لایک) رد پای شعر...
ما را در سایت رد پای شعر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8radepayeshaar9 بازدید : 208 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 5:55