رد پای شعر

متن مرتبط با «گل من آریان» در سایت رد پای شعر نوشته شده است

تنفس ناتمام من

  •  کسی از غیبتِ پنهانِ ستاره به دریا نمی‌رسد ما سکوتِ سختِ‌ این همه راه را به دندان شکسته‌ایم پس تو ... تنفسِ ناتمامِ من کی، کی پروانه خواهی شد؟   "سیدعلی صالحی" , ...ادامه مطلب

  • گل کاغذی

  • چه شب بدی است امشب، که ستاره سو نداردگل کاغذی است شب بو، که بهار و بو ندارد  چه شده است ماه ما را، که خلاف آن شب، امشبز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد؟ به هوای مهربانی، ز تو کرده روی و هرگزبه عتاب و مهربانی، دلم از تو خبر ندارد ز کرشمه ی زلالت، ره منزلی نشان دهبه کسی که بی تو راهی، سوی هیچ سو ندارد دل من اگر تو جامش، ندهی ز مهر، چارهبه جز آن که سنگ کوبد، به سر سبو ندارد به کسی که با تو هر شب، ه,کاغذی ...ادامه مطلب

  • کاش نقاش تو اینقدر هنرمند نبود

  • شنبه 4 شهریور 1396 ساعت 17:23 کاش دور و بر ما این همه دلبند نبودو دلم پیش کسی غیر خداوند نبودآتشی بودی و هر وقت تو را می دیدممثل اسپند دلم جای خودش بند نبودمثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسدخیره بودم به تو و جرأت لبخند نبودهر چه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شومکم نشد فاصله. تقصیر تو هرچند نبودشدم از درس گریزان و به عشقت مشغولبین این دو چه کنم نقطه ی پیوند نبودمدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشتجای ,اینقدر,هنرمند ...ادامه مطلب

  • خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است

  • عاشقان را بگذارید بنالند همه ... مصلحت نیست این زمزمه خاموش کنید  من بگویم با درددل من گوش کنید  بهتر ان است که این قصه فراموش کنید  من از این پس به همه عشق جهان میخندم  به هوس بازی این بی خبران میخندم  خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است  کارم از گریه گذشته است بدان میخندم... (0 لایک) ,خنده,تلخ,گریه,انگیزتر,است ...ادامه مطلب

  • گلم گر نیستی خارم چرایی

  • فلـــک در قصــــد آزارم چــــــــرائیگلم گر نیستی خـــارم چـــــــرائیتــــو کــــه باری ز دوشـم بر نداریمیـــــان بار ســـــــربارم چــــــرایی بابا طاهر (0 لایک) , ...ادامه مطلب

  • سلیمان را جز این تن اهرمن نیست

  • سلیمان را جز این تن اهرمن نیست سلیمان را جز این تن اهرمن نیستکه جان را دشمن جانی چو تن نیست بود زندان جان خاکی تن ما که زندان مور را غیر از لگن نیست بگیر از خویشتن خود را که در عشق حجاب خویشتن جز خویشتن نیست بکن این گور و بردار این کفن را که این مرده سزای این کفن نیست نهان در خاک کن ما و منی را که د, ...ادامه مطلب

  • گلایه

  • بـاغ پر از گُلی که شب نظر به آسـمـان کندصبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شودچه کـرده ای تـو بـا دلم که از تو پیش دیگرانگلایه هم که می کنم شعر حساب می شود  (1 لایک) , ...ادامه مطلب

  • من خود ان سیزدهم

  • یا ر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرمتو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوزمن بیچاره همان عاشق خونین جگرم خون دل می خورم و چشم نظر بازم جامجرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرممن که با عشق نراندم به جوانی هوسیهوس عشق و جوانی, ...ادامه مطلب

  • نوروز من تویی

  • اندر دل من مها دل‌افروز توئی یاران هستند لیک دلسوز توئی شادند جهانیان به نوروز و بعید عید من و نوروز من امروز توئی   "مولانا", ...ادامه مطلب

  • گل از خارم بر آوردی

  • گرم باز آمدی محبوب سیم اندام سنگین دلگل از خارم بر آوردی و خار از پا و پا از گلایا باد سحرگاهی کزین شب روز می خواهیاز آن خورشید خرگاهی بر افکن دامن محملگر او سر پنجه بگشاید که عاشق میکشم شایدهزارش کشته پیش آید بخون خویش مستعجلگروهی همنشین من خلاف عقل و دین منبگیرند آستین من که دست از دامنش مسگلملامت گوی عاشق را چه گوید مردم داناکه حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحلبه خونم گر بیالاید دو دست نازنین شایدنه قتلم خوش همی آید ، که دست و پنجه ی قاتلاگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواندشتر جائی بخواباند که لیلی را بود منزلز عقل اندیشه ها زاید که مردم را بفرسایدگرت آسودگی باید بر عاشق شو ای غافلمرا تا پای می پوید طریق وصل می جویدبهل تا عقل می گوید زهی سودای بی حاصلعجایب نقش ها بینی خلاف رومی و چینیاگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافلدر این معنی سخن باید که جز سعدی نیارایدکه هرچ از جان برون آید نشیند لاجرم بر دلسعدی, ...ادامه مطلب

  • به دل سنگ تو از من نرسد آزاری

  • ای که برداشتی از شانه‌ی موری باریبهتر آن بود که دست از سر من برداری ظاهر آراسته‌ام در هوس وصل، ولیمن پریشان‌ترم از آنم که تو می‌پنداری هرچه می‌خواهمت از یاد برم ممکن نیستمن تو را دوست نمی‌دارم اگر بگذاری موجم و جرأت پیش آمدنم نیست، مگربه دل سنگ تو از من نرسد آزاری بی‌سبب نیست که پنهان شده‌ای پشت غبارتو هم ای آینه از دیدن من بیزاری؟! "فاضل نظری",به دل سنگ تو از من نرسد آزاری ...ادامه مطلب

  • گل من

  • این همه جلوه و در پرده نهانی گل منوین همه پرده و از جلوه عیانی گل منآن تجلی که به عشق است و جلالست و جمالوآن ندانیم که خود چیست تو آنی گل مناز صلای ازلی تا به سکوت ابدییک دهن وصف تو هردل به زبانی گل مناشک من نامه نویس است و بجز قاصد راهنیست در کوی توام نام رسانی گل منگاه به مهر عروسان بهاری مه منگاه قهر عبوسان خزانی گل منهمه همهمه ی گله و همپای سکوتهمدم زمرمه ینای شبانی گل مندم خورشید و نم ابری و با قوس قزحشهسواری و به رنگینه کمانی گل منگه همان آشتی و گه همه جنگی شه منگه به خونم خط گه خط امانی گل منسر سوداگریت با سر سودایی ماستوه که سرمایه هر سود و زیانی گل منطرح و تصویر مکانی و به رنگ آمیزیطرفه پیچیده به طومار زمانی گل منشهریار این همه کوشد به بیانی تو ولیچه به از عمق سکوت تو بیانی گل من,گل من,گل من در دورهمی,گل من آریان ...ادامه مطلب

  • آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست

  • حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر انتظار مددی از کرم باران نیست به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت آن خطا را به حقیقت کم از این تاوان نیست این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست رنج دیرینه ی انسان به مداوا نرسید علّت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست صبر بر داغ دل سوخته باید چون شمع لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد هر تنک حوصله را طاقت این طوفان نیست ” سایه ” صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هوشنگ ابتهاج  ,آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها