رد پای شعر

متن مرتبط با «نگاهم کن» در سایت رد پای شعر نوشته شده است

پر کن قدح باده

  • پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1398 ساعت 00:26 , ...ادامه مطلب

  • یکنفر مانده از این قوم ، که بر می گردد

  • دوشنبه 5 فروردین 1398 ساعت 03:32 , ...ادامه مطلب

  • چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم

  • صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنمتا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنودمگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهاتدر یکی نامه محال است که تحریر کنم با سر زلف تو مجموع پریشانی خودکو مجالی که سراسر همه تقریر کنم آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشددر نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم گر بدانم که وصال تو بدین دست دهددین و دل را همه دربازم و توفیر کنم دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگویمن نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم نیست امید صلاحی ز فساد حافظچون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم "حافظ", ...ادامه مطلب

  • چو زمانه میکند غم ناکت

  • ای دل  چو   زمانه می‌کند   غمناکت ناگه   برود  ز تن   روان  پاکت برسبزه نشین و خوش بزی روزی چند زان پیش که  سبزه بردمداز خاکت ,زمانه,میکند ...ادامه مطلب

  • اگر پادشاهی کند بی نواست

  • کسی کز مراد دل خود جداستاگر پادشاهی کند بینواستتو دانی که من پادشائی خویشبزرگی و کار و کیائی خویشبه یک سو نهادم گزیدم تو رابه خوناب دل پروریدم تو رادر آخر مرا خوار بگذاشتیدل از من به یکب,پادشاهی,نواست ...ادامه مطلب

  • در حریم کعبه,خودیبین,سجده بت میکند

  • کرد سودا آسمان سیر این دل دیوانه راسوختن شد باعث نشو و نما این دانه رامحو شد در حسن آن کان ملاحت، دیده هااز زمین شور، بیرون شد نباشد دانه راعشق سازد حسن عالمسوز را در خون دلیرذوالفقار شمع باشد بال و پر پروانه رامی شود در ساغر مخمور، می آب حیاتعاشقان دانند قدر جلوه مستانه رانیست پروا سیل بی زنهار را از کوچه بندمی گشاید زور می آخر در میخانه رادر حریم کعبه خودبین سجده بت می کندقبله رو گرداندن است ا,حریم,کعبهخودیبینسجده,میکند ...ادامه مطلب

  • مردم این شهر اینگونه دعایم میکنند

  • تا که خلوت میکنم با خود، صدایم میکنند بعد، از دنیای خود کم کم جدایم می کنندگوشه گیری، انتخابی شخصی و خودخواسته ستپس چه اصراری به ترک انزوایم می کنندمثل آتشهای تفریحم که بعد از سوختناغلبِ مردم به حال خود رهایم می کنند.«ای بمیری! لعنتی! کُشتی مرا با شع, ...ادامه مطلب

  • پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند

  • پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می کند بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گل فشانی میکند ما به داغ عشقبازی ها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک پرانی میکند نای ما خاموش ولی این زهره, ...ادامه مطلب

  • نگاهم

  • نگاهمدر آینه فرو می ریزدجزیره ایبه زیر آب می روددر ساحل آینه،دستانی کورمالعطر تو را می جویندو پرندگانبودن جزیره رافراموش می کنند. "کیکاووس یاکیده",نگاهم کن,نگاهم,نگاهم به دوردست هاست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها