از برای خاطر اغیار خوارم میکنیمن چه کردم کاینچنین بی اعتبارم میکنی؟ روزگاری آنچه با من کرد استغنای توگر بگویم گریه ها بر روزگارم میکنی گر نمیایم به سوی بزمت از شرمندگی استزانکه هر دم پیش جمعی شرمسارم میکنی گر بدانی حال من، گریان شوی بی اختیارای که منع گریه ی بی اختیارم میکنی گفته ای، تدبیر کارت میکنم وحشی منالرفت کار از دست، کی تدبیر کارم میکنی؟ ,اختیار ...ادامه مطلب